در یک روز زمستانی که از خیسی کفشم گله داشتم و ترس از لیز خوردن در برف‌های نیمه آب شده، راهی را انتخاب کردم که آسفالت نبود و هر چند تا زانو زیر برف رفته بودم ولی با فراغ ‌بال، به سمت مقصد حرکت کردم. دختری را در قسمت آسفالت دیدم که با عجله حرکت می‌کرد و برای اینکه متنم طولانی شود، چون آهوی سبک‌بالی، خرامان خرامان از نوع تند، من را که هیچ، کلاغ‌های آسمان را از راه به در می‌کرد.
با خود شرط بستم که اگر افتاد، مقداری پول به صدقه می‌دهم به خصوص اگر به پشت افتاد و کمر به پایینش پر از برف شد، آن‌گاه دو برابر صدقه خواهم داد.
افتاد! و به پشت افتاد! و عین کارتون‌ها و فیلم‌های حرفه‌ای، مثل بدل بازیگر اصلی! چه زیبا! با اینکه نیاز مبرمی به کمک داشت، با ریش‌خندی به راهم ادامه دادم. و بعد ایستادم و رو برگرداندم و نگاهش کردم و افسوس خوردنش را و تلاشش را برای بلند شدن تماشا کردم و لذت بردم.
حال سوال اینجاست، آیا این نوع شرط‌بندی که من انجام دادم، حرام است!؟

سها!

خیالات یک بچه شیطان!

افتاد ,می‌کرد ,برف ,اینکه ,نوع ,یک ,افتاد و ,کردم و ,پشت افتاد ,به پشت ,بازیگر اصلی

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دکوراسیون مغازه یه قُلُپ فلسفـــــه... هنرهای دفاع رابطه با مشتری روزانه در دنیای فیلم چه میگذرد ؟ سویق مطهر نشان - فروش تلفنی 09120941291 صوفی دفتر کار روانشناسی نگار سهلی دامؤن فروشگاه اینترنتی حراج آشپز شو